نایب‌رئیس و دبیر هفدهمین جشنواره بین‌المللی پژوهش فرهنگی منصوب شد رئیس صداوسیما: منعی برای بازگشت هنرمندان به صداوسیما نداریم درخشش ۱۳ کودک و نوجوان ایرانی در مسابقه نقاشی چین بزرگمردی ساکن جغرافیای موسیقی | یادی از مرحوم دکتر لطف‌الله مفخم پایان، جغرافی‌دان و موسیقی‌دان فیلم سینمایی پیشمرگ در راه جشنواره چهل‌وسوم فیلم فجر فیلم روشنایی با بازی علی نصیریان آماده نمایش شد ۵ فیلم از باشگاه فیلم رویش مشهد در جشنواره فیلم اشراق قم انیمیشن ساعت جادویی، نمایش هویت ایرانی و توانمندی مشهد در حوزه پویانمایی است تخصیص بیش از ۱۵۲ میلیارد تومان تسهیلات برای اصحاب فرهنگ و هنر ظرفیت سریال پنگوئن برای تولید فصل دوم گزارشی از نمایشگاه نقاشی رنگین‌کمان، از آثار مهناز مدیرخازنی، در نگارخانه رضوان نمایش‌نامه‌نویس و مترجم مشهدی: نگاه غالب به اقتباس غیرعلمی است ۳۰ سال، ۳۵ هزار عکس | درباره کتاب عکاس باشی و ۳ دهه کار یک عکاس آستان  قدس رضوی ماجرای لباس تکراری کیت بلانشت در گلدن‌گلوب ۲۰۲۵ + عکس فیلم دکارت منتخب جشنواره فیلم اشراق شد داوران جشنواره تئاتر مقاومت معرفی شدند رضا فیاضی برای بچه‌ها چهار جلد کتاب نوشت خر شرک به خواب ابدی فرورفت + عکس
سرخط خبرها

اگر دولت آبادی کلیدر را در تلگرام می نوشت

  • کد خبر: ۳۰۹۰۳۴
  • ۱۶ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۷
اگر دولت آبادی کلیدر را در تلگرام می نوشت
گاهی هم بازی، شروع نشده، تمام می‌شود. جریال سیال ذهن من را از کاپشن چرمی مرد موتورسوار به سمت بابا می‌برد و در تَرَ ک‌های یقه چرمی کاپشن هفده ساله بابا غرق می‌کند.

آدم اتوبوس سواری بوده و هستم، از سیزده سالگی که هر روز برای رفتن به مدرسه راهنمایی سوار خط۱۸‌ می‌شدم تا همین الان که گهگاه با اتوبوس از محل کار به خانه برمی گردم.

اگر اتوبوس آن قدر خلوت باشد که حق انتخاب معنا داشته باشد، همیشه بر صندلی به خصوصی می‌نشینم: سمت چپ اتوبوس، ردیف دوتا مانده به آخر، صندلی بغل پنجره!‌

می‌نشینم، به بیرون نگاه می‌کنم. گاهی آدم ها، حالت راه رفتنشان، حالت صورتشان، نحوه نشستنشان در ماشین، نحوه حرف زدن و خندیدنشان را نگاه می‌کنم و برایشان قصه می‌سازم. بازی «حدس بزن» با خودم راه می‌اندازم: حدس می‌زنم چه کاره‌اند، از چه طبقه‌ای هستند، و دارند همین الان به کجا می‌روند. این بازی بیشتر اوقات وقتی ماشین‌ها در ترافیک، پشت چراغ قرمز، ایستاده‌اند برایم شروع می‌شود.

گاهی هم بازی، شروع نشده، تمام می‌شود. جریال سیال ذهن من را از کاپشن چرمی مرد موتورسوار به سمت بابا می‌برد و در تَرَ ک‌های یقه چرمی کاپشن هفده ساله بابا غرق می‌کند. بعد، موج از پس موج می‌آید و من را از اعماق به بالا پرتاب می‌کند و باز بین اوهام، خاطرات، آرزو‌ها و حسرت‌ها دست به دست می‌شوم.

خیلی وقت‌ها هم در اتوبوس نوشته‌ام، البته از وقتی صاحب گوشی تلفن همراه شده‌ام، از سال ۸۷ درواقع. تا سال ۹۲ که اولین گوشی تلفن همراه هوشمند را از فاطمه، خواهرم، هدیه گرفتم، این نوع یادداشت‌های اتوبوسی را در قسمت نوت گوشی می‌نوشتم. سال ۹۳ به پیام رسان «تلگرام» پیوستم. از آن زمان به بعد، تلگرام، میزبان یادداشت‌های اتوبوسی‌ام شد.

نوشتن در گوشی تلفن همراه مزیت‌های خودش را داشت: دفتر و خودکار همیشه در دسترس نبود، اما گوشی تلفن همراه ــ بعد از خدا ــ از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است. به واسطه دانشجوبودن، بیشتر وقت‌ها کاغذ و خودکار در دسترسم بود، اما نوشتن در گوشی، و به خصوص گوشی‌های هوشمند، با نور قابل تنظیم و صفحه کلید لمسی کجا و خودکار دردست گرفتن و نوشتن بر کاغذ در اتوبوسی که از درد ترافیک دائما بر خود می‌پیچد کجا؟!

برای دسترسی همیشگی به تلفن همراه، ایده‌ها خیلی خوب و در لحظه حفظ می‌شود و این کم نعمتی برای ذهن سیال آدمی نیست: در تخت خواب، هنگام آشپزی، در اتوبوس و مترو، شما، همیشه و همه جا، دفترچه دیجیتال کوچکتان را که درعین حال تلفن، تلویزیون، رادیو، ضبط صوت، ماشین حساب، تقویم، پیکِ نامه رسان، میز سخنرانی و کتابخانه شما هم هست همراه خود دارید. در مقایسه با لپ تاپ و پی سی هم، نوشتن سریع در آن به ۱۰ انگشت نیاز ندارد، بلکه با دو انگشت شستْ کار به همان سرعت و دقت سامان می‌یابد.

نوشتن در تلگرام که نورعلی نور است: هیچ چیز در آن گم نمی‌شود. هنوز هم هرچه بخواهم با وسواس از آن مراقبت کنم جایش در صفحه چت شخصی‌ام در تلگرام است. طرفه آنکه قابل جست‌و‌جو هم هست! همین هفته پیش، به مناسبتی، مجبور شدم صفحه چتم با مرتضی را بکاوم؛ چه‌ها که از ۱۰ سال پیش جلوی چشمم نیامد!

قابلیت به اشتراک گذاری سریع و بی دردسر از دیگر مزایای نوشتن در تلگرام است. علاوه برآن، رابط‌های کاربری تلگرام تجربه خوبی را برای کاربر رقم می‌زنند. امکان ویرایش متن، شیوه نمایش گفت وگوها، نوارابزار‌هایی که دراختیار کاربر قرار دارد، همه وهمه، تلگرام را به بستری مناسب برای نوشته‌های کوتاه تبدیل می‌کند.

اما، ازطرف دیگر، تلگرام جهنم نوشته‌های بلند است: هر پیام متنی در تلگرام درنهایت تا ۴۰۹۶ کاراکتر را در خود جای می‌دهد و کاراکتر‌های بیشتر را هل می‌دهد و در پیام بعدی می‌اندازد. برای خود من، این تکه تکه شدن آزاردهنده است. علاوه براین، ویرایش متن طولانی در تلگرام تجربه خوشایندی نیست: در فضای کوچک گوشی، بین انبوهِ کلمات، دنبالِ کلمه موردنظرگشتن گاه بسیار طاقت فرساست. جز این، تلگرام نوعی شبکه اجتماعی است، شبکه‌های اجتماعی اصولا دشمن تمرکز پایدار هستند.

تصور کنید، اگر قرار بود محمود دولت آبادی «کلیدر» خود را در مسیر رفت وآمد به سالن تئاتر و در تلگرام بنویسد، چه اتفاقی می‌افتاد: احتمالا، مارال خیلی خیلی زودتر از این، در کاریز، تن را به خنکای آب می‌سپرد و قلب گل محمد را زودتر از این‌ها دا غدار می‌کرد؛ شاید توصیفات چندصفحه‌ای این قدر آب می‌رفت تا در یک صفحه گوشی جا شود؛ شاید تجربه کاربری تلگرام با آن ایموجی‌های فانتزی رمان را از لحن شکوهمند و آهنگین خود می‌انداخت؛ شاید واژگان پیشنهادی صفحه کلید گوگل سمت وسوی دیگری به ایماژ‌ها می‌داد؛ احتمالا اعلان‌ها و پیام‌هایی که درلحظه ظاهر می‌شدند نوشتن این رمان را به درازای یک عمر می‌کشاند؛ کسی چه می‌داند؟! شاید قهرمانان «کلیدر» زودتر از این‌ها از اسب می‌افتادند، و چه بسا نوشتن در تلگرام آن‌ها را از اصل هم می‌انداخت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->